ایرانیان و نقش آنان در دوران ظهور :
قبل از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، کشور ایران در تصور غربیها پایگاهى حیاتى، آن هم در مرز شوروى و در قلب جهان اسلام به حساب مىآمد و از دیدگاه مسلمانها کشورى اسلامى و اصیل به شمار مىرفت که «شاه» سر سپرده غرب و همپیمان اسرائیل بر آن حکومت مىکرد و براى خوش خدمتى به اربابانش، کشورش را دربست در اختیار و خدمت آنان قرار داده بود.
علاوه بر آنچه که در تصور دیگران بود، در ذهن یک فرد شیعه مانند من، کشورى بود که در آن مرقد مطهر امام رضا، علیهالسلام، و حوزه علمیه قم وجود داشت، کشورى داراى تاریخى اصیل و ریشهدار در تشیع و علما و اندیشمندان شیعه و تالیفات گرانبها، زمانى که به روایات وارده در خصوص مدح و ستایش ایرانیان بر مىخوریم و آنها را بررسى مىکنیم، به یکدیگر مىگوییم: این روایات مانند روایتهایى است که مدح و ستایش و یا مذمت اهل یمن، و یا بنى خزاعه را مىنماید. از این رو هر روایتى که مدح و ستایش و یا مذمت گروهها و قبیلهها و بعضى کشورها را در بر دارد، نمىتواند بدون اشکال باشد. گرچه این روایات صحیح و درست مىباشند، اما مربوط به تاریخ گذشته و احوال مختلف ملتهاى صدر اسلام و قرنهاى اولیه آن است.
این طرز فکر رایجبین ما بود، که امت اسلامى در حالتى جاهلانه، فرمانبردار سلطه کفر جهانى و نوکران اوست، در بین ملتها هیچ یک بر دیگرى برترى ندارد و چه بسا همین ایرانیان مورد بحث، بدتر از سایر ملتها بودهاند، به دلیل اینکه آنان طرفداران تمدنى کفر آمیز و برترى جوییهاى ملى و نژادى بودهاند که سر سپردگانى چون شاه و اربابان غربىاش براى ایجاد چنین تز و طرز فکرى و تربیت مردم ایران، بر همین روش پافشارى مىکردند.
... تا اینکه پیروزى انقلاب اسلامى در ایران، مسلمانان را در سطح جهان غافلگیر کرد و قلبهاى غمگین آنان را چنان از خوشحالى و شادى سرشار نمود که در قرنهاى گذشته بىسابقه بود، بلکه بالاتر، آنان تصور چنین پیروزى را نداشتند. این سرور و خوشحالى همه کشورها و ملتهاى مسلمان را در بر گرفت، از جمله مظاهر خوشحالى مردم، این بود که همهجا صحبت از فضل و برترى ایرانیان و طرفداران سلمان فارسى بود، بطور مثال، یکى از صدها عنوانى که در غرب و شرق جهان اسلام منتشر و پخش شد، عنوان و تیتر مجله تونسى «شناخت» بود که در آن آمده بود: «پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، ایرانیان را جهت رهبرى امت اسلامى برمىگزیند» این نوشتهها، خاطرات ما را درباره ایرانیان تجدید کرد و دریافتیم روایاتى که از پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، درباره آنان وارد شده است تنها مربوط به تاریخ گذشته آنها نبوده، بلکه ارتباط به آینده نیز دارد...
ما با مراجعه به منابع و تفسیر و بررسى روایات مربوط به ایرانیان، به این نتیجه رسیدیم که این روایات و اخبار بیش از آنکه مربوط به گذشته باشد، مربوط به آینده است و جالب اینکه اینگونه روایات در منابع حدیث اهل سنتبیشتر از شیعه وجود دارد.
چه مىتوان کرد، زمانى که در روایات مربوط به حضرت مهدى، علیهالسلام، و زمینه سازى حکومت آن بزرگوار، ایرانیان و یمنیها داراى سهم بسزایى بوده و کسانى هستند که به مقام ایجاد زمینه مناسب براى ظهور آن حضرت و شرکت در نهضت وى نائل مىشوند... و همچنین افراد شایستهاى از مصر و مؤمنانى حقیقى از شام و گروههایى از عراق... نیز از این فیض بهرهمند مىشوند و همینطور سایر دوستداران آن حضرت که در گوشه و کنار جهان اسلام پراکنده هستند، از این موهبتبرخوردار مىشوند، بلکه آنان از یاران ویژه و وزرا و مشاورین آن حضرت، ارواحنافداه، مىباشند.
ما اینک، روایاتى را که پیرامون ایرانیان بطور عموم وارد شده است مورد بررسى قرار داده و سپس به نقش آنان در زمان ظهور مىپردازیم
آیات و اخبار در ستایش ایرانیان
روایاتى که درباره ایرانیان پیرامون آیاتى که تفسیر به ایرانیان شده وارد گردیده است، تحت این نه عنوان است:
الف. طرفداران سلمان فارسى ب. اهل مشرق زمینج. اهل خراسان د. یاران درفشهاى سیاه ه. فارسیان و. سرخ رویان ز. فرزندان سرخرویان ح. اهل قلم ط. اهل طالقان.
البته خواهید دید که غالبا مراد از این عناوین یکى است، اخبار دیگرى نیز وجود دارد که با عبارتهاى دیگرى از آنان یاد کرده است.
1. در تفسیر قول خداى سبحان: «ها انتم هولاء تدعون لتنفقوا فى سبیلالله فمنکم من یبخل و من یبخل فانما یبخل عن نفسه والله الغنى وانتمالفقراء و ان تتولوا بستبدل قوما غیرکم ثم لایکونوا امثالکم». (1)
اینک شما کسانى هستید که فراخوانده مىشوید تا در راه خدا انفاق کنید، برخى از شما در انفاق بخل مىورزد و کسى که بخل مىکند و خداوند بىنیاز است و شما نیازمندید و اگر روگردان شوید خداوند گروهى را غیر از شما جایگزینتان مىنماید و آنان مثل شما نیستند.
صاحب کشاف نقل کرده که از پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، درباره کلمه «قوم» که در آیه شریفه آمده استسؤال شد. سلمان فارسى نزدیک پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، نشسته بود آن حضرت با دست مبارک خود به ران پاى سلمان زد و فرمود:
«به خدایى که جان من در دست و قدرت اوست، اگر ایمان به کهکشانها بستگى داشته باشد مردانى از فارس به آن دست مىیابند.» (2)
به نقل صاحب «مجمعالبیان» از امام باقر، علیهالسلام، روایتشده که فرمود:
«اى اعراب، اگر روى برگردانید، خداوند گروه دیگرى را جایگزین شمامىگرداند یعنى ایرانیان»
و صاحب «المیزان» آورده که «درالمنثور» روایتى را عبدالرزاق و عبد بن حمید و ترمذى و ابن جریر و ابن ابى حاتم و طبرانى در کتاب «اوسط» و بیهقى در کتاب «دلائل»... از ابوهریره نقل کرده است که وى گفت: پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، این آیه را «و ان تتولوا یستبدل قوما غیرکم، ثم لا یکونوا امثالکم» قرائت فرمود، عرض کردند یا رسولالله! اینها چه کسانى هستند که اگر ما رویگردان شویم جایگزین ما مىشوند؟ پیامبر اسلام، صلىاللهعلیهوآله، با دست مبارک به شانه سلمان فارسى زد و سپس فرمود:
«او و طرفداران او، به خدایى که جانم در دست قدرت اوست اگر ایمان بستگى به کهکشانها داشته باشد مردانى از فارس (ایرانیان) به آن دست مىیابند.» (3)
مانند این روایتبه طرق دیگرى از ابوهریره و همچنین از ابن مردویه از جابر بن عبدالله نقل شده است.
در این روایت دو معنا که همه بر آن اتفاق دارند، وجود دارد که عبارتند از:
1. ایرانیان (فرس) خط و جناح دومى بعد از اعراب، براى بهدوش کشیدن پرچم اسلام مىباشند.
2. آنان به ایمان دست مىیابند هرچند از آنان دور و دسترسى به آن دشوار باشد.
چنانکه در همین روایتسه مطلب قابل بحث است:
اولا: اینکه خداوند متعال اعراب را تهدید به جایگزینى ایرانیان نموده است، آیا مخصوص زمان نزول آیه در زمان پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، است و یا اینکه مربوط به همه نسلهاست، بگونهاى که داراى این معنى باشد: اگر شما (اعراب) از اسلام رویگردان شوید در هر نسلى که باشد ایرانیان (فرس) را جایگزین شما مىگرداند؟
ظاهر معنى این است که به حکم قاعده «مورد، مخصص نمىباشد» این نکته در همه نسلهاى بعدى نیز استمرار دارد و آیات مبارکه قرآن در هر طبقه و نسلى، نقش خورشید و ماه را دارند (یعنى در نورافشانى یکساناند) چه اینکه این مطلب در روایات آمده و مفسران نیز بر آن اتفاق نظر دارند.
ثانیا: حدیثشریف مىگوید مردانى از فارس به ایمان دستخواهند یافت نه همه آنان، بدیهى است که این خود، ستایشى است نسبتبه افراد نابغهاى از بین آنها نه جمیع آنها.
اما ظاهر آیه شریف و روایت این است که هر دو، بطور عام ستایش از «فرس» مىنمایند، چون در میان آنان کسانى هستند که به درجه دستیابى به ایمان و یا علم مىرسند. بویژه با ملاحظه اینکه صحبت از گروهى است که بعد از اعراب حامل آیین اسلام هستند، بنابراین مدح و ستایشى که براى آنان به شمار آمده بدین جهت است که آنها زمینه مناسبى براى به وجود آمدن نوابغ خود مىباشند و از آنان اطاعت و پیروى مىکنند.
ثالثا: آیا تاکنون رویگردانى اعراب از اسلام و جایگزین شدن «فرس» به جاى آنان صورت گرفته استیا خیر؟
جواب: بر اهل دانش و علم، پوشیده نیست که مسلمانان امروز، اعم از عرب و غیر عرب از اسلام واقعى اعراض نموده و رویگردان شدهاند. بدینترتیب متاسفانه فعل شرط، در آیه شریفه « ان تتولوا; اگر رویگردان شوید» تحقق یافته و تنها جواب شرط، یعنى جایگزین شدن فرس به جاى آنان باقى مانده است، در این زمینه هم با دقتى منصفانه مىتوان گفت که وعده الهى، در آستانه تحقق است.
بلکه، روایتبعدى که در تفسیر «نورالثقلین» آمده است دلالت دارد که این جایگزینى، در زمان بنىامیه حاصل شده است، چون زمانى که عربها متوجه مراکز و مناصب و مالاندوزى شدند، فرس (ایرانیان) به کسب علوم اسلامى روى آورده و از آنان سبقت گرفتند. از امام صادق، علیهالسلام، منقول است که فرمود:
«قد والله ابدل خیرا منهم، الموالى».
سوگند به خدا که بهتر از آنها را جایگزین فرمود، یعنى عجم را.
گرچه تعبیر به «موالى» در آن روز شامل غیر فرس (ایرانیان) یعنى ترکان و رومیها که اسلام آورده بودند نیز مىشده است، اما آنچه مسلم است «فرس» به عنوان مرکز ثقل، اکثریت آنان را تشکیل مىدادهاند. بویژه با توجه به شناخت امام صادق، علیهالسلام، نسبتبه تفسیرى که پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، از آیه شریفه درباره «فرس» فرموده است.
2. در تفسیر گفته خداى سبحان:
«هو الذى بعث فىالامیین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمة و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین× و اخرین منهم لما یلحقوا بهم و هوالعزیز الحکیم». (4)
اوستآنکه برانگیختدر بین درس نخواندهها رسولى را از خودشان که آیات خدا را بر آنان مىخواند و آنان را پاک مىسازد و کتاب و حکمتشان مىآموزد اگر چه قبلا در گمراهى آشکارى بودند و افراد دیگرى از ایشان که به آنان نپیوستهاند و اوستخداى عزیز و حکیم.
مسلم، در صحیح خود از ابوهریره روایت کرده که گفت: «ما حضور پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، بودیم که سوره مبارکه جمعه نازل شد و حضرت آن را تلاوت فرمود تا رسید به آیه «و آخرین منهم لما یلحقوابهم» مردى از او سؤال کرد، یا رسولالله! اینان چه کسانى هستند که هنوز به ما نپیوستهاند؟ حضرت پاسخ نفرمود: ابوهریره گفت: سلمان فارسى نیز در بین ما بود پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، دست مبارکشان را بر سر سلمان نهاد و فرمود: به خدایى که جانم در دست قدرت اوست اگر ایمان بستگى به کهکشانها داشته باشد مردانى از اینها (طرفداران سلمان) به آن دستخواهند یافت».
در تفسیر على بن ابراهیم، ذیل آیه «و آخرین منهم لما یلحقوا بهم» آمده است که: «و افراد دیگرى که به آنها نپیوستهاند» یعنى کسانى که بعد از آنان اسلام آوردهاند. و صاحب «مجمعالبیان» آورده است: آنان همه افراد بعد از اصحاب هستند تا روز قیامت، سپس گفته است که آنان عجمها و کسانى که به لغت عربى حرف نمىزنند مىباشند چون پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، به سوى هرکسى که وى را مشاهده کرده و کسانى که بعدا مىآیند، اعم از عرب و عجم برانگیخته و مبعوث شده استبه نقل از سعید بن جبیر و نیز امام باقر، علیهالسلام.
مطلق بودن کلمه «و آخرین منهم» اقتضا دارد که شامل همه طبقات و نسبهاى بعدى از زمان پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، از عرب و غیرعرب شود، اما با مقایسه کلمه «امیین» و «آخرین» بهتر است که بگوییم مراد از «امیین» اعراب و از «آخرین» افرادى از غیرعرب که اسلام مىآورند مىباشد، چنانکه بعضى روایات اهلبیت، علیهمالسلام، گویاى این مطلب است و صاحب «کشاف» نیز همین مبنا را پذیرفته است.
بنابراین، پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، که آیه شریف را به «فرس» تفسیر نموده است، در حقیقت منطبق بر مصداق مهمى براى کلمه «آخرین» و یا مهمترین مصداق، از بین مصادیق آن مىباشد، گرچه صرف تطبیق، باعث فضل و برترى بیشتر نمىگردد، اما چون پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، آنان را ستوده به اینکه آنان به ایمان و علم و یا اسلام هر چند دور و مشکل باشند نائل خواهند شد و از طرفى رسول خدا، صلىاللهعلیهوآله، در تفسیر هر دو آیه عمدا، عین گفته خود را تکرار مىکنند و زدن آن حضرت بر شانه سلمان فارسى، دلیل روشنى بر این مدعى است.
قبل از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، کشور ایران در تصور غربیها پایگاهى حیاتى، آن هم در مرز شوروى و در قلب جهان اسلام به حساب مىآمد و از دیدگاه مسلمانها کشورى اسلامى و اصیل به شمار مىرفت که «شاه» سر سپرده غرب و همپیمان اسرائیل بر آن حکومت مىکرد و براى خوش خدمتى به اربابانش، کشورش را دربست در اختیار و خدمت آنان قرار داده بود.
علاوه بر آنچه که در تصور دیگران بود، در ذهن یک فرد شیعه مانند من، کشورى بود که در آن مرقد مطهر امام رضا، علیهالسلام، و حوزه علمیه قم وجود داشت، کشورى داراى تاریخى اصیل و ریشهدار در تشیع و علما و اندیشمندان شیعه و تالیفات گرانبها، زمانى که به روایات وارده در خصوص مدح و ستایش ایرانیان بر مىخوریم و آنها را بررسى مىکنیم، به یکدیگر مىگوییم: این روایات مانند روایتهایى است که مدح و ستایش و یا مذمت اهل یمن، و یا بنى خزاعه را مىنماید. از این رو هر روایتى که مدح و ستایش و یا مذمت گروهها و قبیلهها و بعضى کشورها را در بر دارد، نمىتواند بدون اشکال باشد. گرچه این روایات صحیح و درست مىباشند، اما مربوط به تاریخ گذشته و احوال مختلف ملتهاى صدر اسلام و قرنهاى اولیه آن است.
این طرز فکر رایجبین ما بود، که امت اسلامى در حالتى جاهلانه، فرمانبردار سلطه کفر جهانى و نوکران اوست، در بین ملتها هیچ یک بر دیگرى برترى ندارد و چه بسا همین ایرانیان مورد بحث، بدتر از سایر ملتها بودهاند، به دلیل اینکه آنان طرفداران تمدنى کفر آمیز و برترى جوییهاى ملى و نژادى بودهاند که سر سپردگانى چون شاه و اربابان غربىاش براى ایجاد چنین تز و طرز فکرى و تربیت مردم ایران، بر همین روش پافشارى مىکردند.
... تا اینکه پیروزى انقلاب اسلامى در ایران، مسلمانان را در سطح جهان غافلگیر کرد و قلبهاى غمگین آنان را چنان از خوشحالى و شادى سرشار نمود که در قرنهاى گذشته بىسابقه بود، بلکه بالاتر، آنان تصور چنین پیروزى را نداشتند. این سرور و خوشحالى همه کشورها و ملتهاى مسلمان را در بر گرفت، از جمله مظاهر خوشحالى مردم، این بود که همهجا صحبت از فضل و برترى ایرانیان و طرفداران سلمان فارسى بود، بطور مثال، یکى از صدها عنوانى که در غرب و شرق جهان اسلام منتشر و پخش شد، عنوان و تیتر مجله تونسى «شناخت» بود که در آن آمده بود: «پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، ایرانیان را جهت رهبرى امت اسلامى برمىگزیند» این نوشتهها، خاطرات ما را درباره ایرانیان تجدید کرد و دریافتیم روایاتى که از پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، درباره آنان وارد شده است تنها مربوط به تاریخ گذشته آنها نبوده، بلکه ارتباط به آینده نیز دارد...
ما با مراجعه به منابع و تفسیر و بررسى روایات مربوط به ایرانیان، به این نتیجه رسیدیم که این روایات و اخبار بیش از آنکه مربوط به گذشته باشد، مربوط به آینده است و جالب اینکه اینگونه روایات در منابع حدیث اهل سنتبیشتر از شیعه وجود دارد.
چه مىتوان کرد، زمانى که در روایات مربوط به حضرت مهدى، علیهالسلام، و زمینه سازى حکومت آن بزرگوار، ایرانیان و یمنیها داراى سهم بسزایى بوده و کسانى هستند که به مقام ایجاد زمینه مناسب براى ظهور آن حضرت و شرکت در نهضت وى نائل مىشوند... و همچنین افراد شایستهاى از مصر و مؤمنانى حقیقى از شام و گروههایى از عراق... نیز از این فیض بهرهمند مىشوند و همینطور سایر دوستداران آن حضرت که در گوشه و کنار جهان اسلام پراکنده هستند، از این موهبتبرخوردار مىشوند، بلکه آنان از یاران ویژه و وزرا و مشاورین آن حضرت، ارواحنافداه، مىباشند.
ما اینک، روایاتى را که پیرامون ایرانیان بطور عموم وارد شده است مورد بررسى قرار داده و سپس به نقش آنان در زمان ظهور مىپردازیم
آیات و اخبار در ستایش ایرانیان
روایاتى که درباره ایرانیان پیرامون آیاتى که تفسیر به ایرانیان شده وارد گردیده است، تحت این نه عنوان است:
الف. طرفداران سلمان فارسى ب. اهل مشرق زمینج. اهل خراسان د. یاران درفشهاى سیاه ه. فارسیان و. سرخ رویان ز. فرزندان سرخرویان ح. اهل قلم ط. اهل طالقان.
البته خواهید دید که غالبا مراد از این عناوین یکى است، اخبار دیگرى نیز وجود دارد که با عبارتهاى دیگرى از آنان یاد کرده است.
1. در تفسیر قول خداى سبحان: «ها انتم هولاء تدعون لتنفقوا فى سبیلالله فمنکم من یبخل و من یبخل فانما یبخل عن نفسه والله الغنى وانتمالفقراء و ان تتولوا بستبدل قوما غیرکم ثم لایکونوا امثالکم». (1)
اینک شما کسانى هستید که فراخوانده مىشوید تا در راه خدا انفاق کنید، برخى از شما در انفاق بخل مىورزد و کسى که بخل مىکند و خداوند بىنیاز است و شما نیازمندید و اگر روگردان شوید خداوند گروهى را غیر از شما جایگزینتان مىنماید و آنان مثل شما نیستند.
صاحب کشاف نقل کرده که از پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، درباره کلمه «قوم» که در آیه شریفه آمده استسؤال شد. سلمان فارسى نزدیک پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، نشسته بود آن حضرت با دست مبارک خود به ران پاى سلمان زد و فرمود:
«به خدایى که جان من در دست و قدرت اوست، اگر ایمان به کهکشانها بستگى داشته باشد مردانى از فارس به آن دست مىیابند.» (2)
به نقل صاحب «مجمعالبیان» از امام باقر، علیهالسلام، روایتشده که فرمود:
«اى اعراب، اگر روى برگردانید، خداوند گروه دیگرى را جایگزین شمامىگرداند یعنى ایرانیان»
و صاحب «المیزان» آورده که «درالمنثور» روایتى را عبدالرزاق و عبد بن حمید و ترمذى و ابن جریر و ابن ابى حاتم و طبرانى در کتاب «اوسط» و بیهقى در کتاب «دلائل»... از ابوهریره نقل کرده است که وى گفت: پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، این آیه را «و ان تتولوا یستبدل قوما غیرکم، ثم لا یکونوا امثالکم» قرائت فرمود، عرض کردند یا رسولالله! اینها چه کسانى هستند که اگر ما رویگردان شویم جایگزین ما مىشوند؟ پیامبر اسلام، صلىاللهعلیهوآله، با دست مبارک به شانه سلمان فارسى زد و سپس فرمود:
«او و طرفداران او، به خدایى که جانم در دست قدرت اوست اگر ایمان بستگى به کهکشانها داشته باشد مردانى از فارس (ایرانیان) به آن دست مىیابند.» (3)
مانند این روایتبه طرق دیگرى از ابوهریره و همچنین از ابن مردویه از جابر بن عبدالله نقل شده است.
در این روایت دو معنا که همه بر آن اتفاق دارند، وجود دارد که عبارتند از:
1. ایرانیان (فرس) خط و جناح دومى بعد از اعراب، براى بهدوش کشیدن پرچم اسلام مىباشند.
2. آنان به ایمان دست مىیابند هرچند از آنان دور و دسترسى به آن دشوار باشد.
چنانکه در همین روایتسه مطلب قابل بحث است:
اولا: اینکه خداوند متعال اعراب را تهدید به جایگزینى ایرانیان نموده است، آیا مخصوص زمان نزول آیه در زمان پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، است و یا اینکه مربوط به همه نسلهاست، بگونهاى که داراى این معنى باشد: اگر شما (اعراب) از اسلام رویگردان شوید در هر نسلى که باشد ایرانیان (فرس) را جایگزین شما مىگرداند؟
ظاهر معنى این است که به حکم قاعده «مورد، مخصص نمىباشد» این نکته در همه نسلهاى بعدى نیز استمرار دارد و آیات مبارکه قرآن در هر طبقه و نسلى، نقش خورشید و ماه را دارند (یعنى در نورافشانى یکساناند) چه اینکه این مطلب در روایات آمده و مفسران نیز بر آن اتفاق نظر دارند.
ثانیا: حدیثشریف مىگوید مردانى از فارس به ایمان دستخواهند یافت نه همه آنان، بدیهى است که این خود، ستایشى است نسبتبه افراد نابغهاى از بین آنها نه جمیع آنها.
اما ظاهر آیه شریف و روایت این است که هر دو، بطور عام ستایش از «فرس» مىنمایند، چون در میان آنان کسانى هستند که به درجه دستیابى به ایمان و یا علم مىرسند. بویژه با ملاحظه اینکه صحبت از گروهى است که بعد از اعراب حامل آیین اسلام هستند، بنابراین مدح و ستایشى که براى آنان به شمار آمده بدین جهت است که آنها زمینه مناسبى براى به وجود آمدن نوابغ خود مىباشند و از آنان اطاعت و پیروى مىکنند.
ثالثا: آیا تاکنون رویگردانى اعراب از اسلام و جایگزین شدن «فرس» به جاى آنان صورت گرفته استیا خیر؟
جواب: بر اهل دانش و علم، پوشیده نیست که مسلمانان امروز، اعم از عرب و غیر عرب از اسلام واقعى اعراض نموده و رویگردان شدهاند. بدینترتیب متاسفانه فعل شرط، در آیه شریفه « ان تتولوا; اگر رویگردان شوید» تحقق یافته و تنها جواب شرط، یعنى جایگزین شدن فرس به جاى آنان باقى مانده است، در این زمینه هم با دقتى منصفانه مىتوان گفت که وعده الهى، در آستانه تحقق است.
بلکه، روایتبعدى که در تفسیر «نورالثقلین» آمده است دلالت دارد که این جایگزینى، در زمان بنىامیه حاصل شده است، چون زمانى که عربها متوجه مراکز و مناصب و مالاندوزى شدند، فرس (ایرانیان) به کسب علوم اسلامى روى آورده و از آنان سبقت گرفتند. از امام صادق، علیهالسلام، منقول است که فرمود:
«قد والله ابدل خیرا منهم، الموالى».
سوگند به خدا که بهتر از آنها را جایگزین فرمود، یعنى عجم را.
گرچه تعبیر به «موالى» در آن روز شامل غیر فرس (ایرانیان) یعنى ترکان و رومیها که اسلام آورده بودند نیز مىشده است، اما آنچه مسلم است «فرس» به عنوان مرکز ثقل، اکثریت آنان را تشکیل مىدادهاند. بویژه با توجه به شناخت امام صادق، علیهالسلام، نسبتبه تفسیرى که پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، از آیه شریفه درباره «فرس» فرموده است.
2. در تفسیر گفته خداى سبحان:
«هو الذى بعث فىالامیین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمة و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین× و اخرین منهم لما یلحقوا بهم و هوالعزیز الحکیم». (4)
اوستآنکه برانگیختدر بین درس نخواندهها رسولى را از خودشان که آیات خدا را بر آنان مىخواند و آنان را پاک مىسازد و کتاب و حکمتشان مىآموزد اگر چه قبلا در گمراهى آشکارى بودند و افراد دیگرى از ایشان که به آنان نپیوستهاند و اوستخداى عزیز و حکیم.
مسلم، در صحیح خود از ابوهریره روایت کرده که گفت: «ما حضور پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، بودیم که سوره مبارکه جمعه نازل شد و حضرت آن را تلاوت فرمود تا رسید به آیه «و آخرین منهم لما یلحقوابهم» مردى از او سؤال کرد، یا رسولالله! اینان چه کسانى هستند که هنوز به ما نپیوستهاند؟ حضرت پاسخ نفرمود: ابوهریره گفت: سلمان فارسى نیز در بین ما بود پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، دست مبارکشان را بر سر سلمان نهاد و فرمود: به خدایى که جانم در دست قدرت اوست اگر ایمان بستگى به کهکشانها داشته باشد مردانى از اینها (طرفداران سلمان) به آن دستخواهند یافت».
در تفسیر على بن ابراهیم، ذیل آیه «و آخرین منهم لما یلحقوا بهم» آمده است که: «و افراد دیگرى که به آنها نپیوستهاند» یعنى کسانى که بعد از آنان اسلام آوردهاند. و صاحب «مجمعالبیان» آورده است: آنان همه افراد بعد از اصحاب هستند تا روز قیامت، سپس گفته است که آنان عجمها و کسانى که به لغت عربى حرف نمىزنند مىباشند چون پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، به سوى هرکسى که وى را مشاهده کرده و کسانى که بعدا مىآیند، اعم از عرب و عجم برانگیخته و مبعوث شده استبه نقل از سعید بن جبیر و نیز امام باقر، علیهالسلام.
مطلق بودن کلمه «و آخرین منهم» اقتضا دارد که شامل همه طبقات و نسبهاى بعدى از زمان پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، از عرب و غیرعرب شود، اما با مقایسه کلمه «امیین» و «آخرین» بهتر است که بگوییم مراد از «امیین» اعراب و از «آخرین» افرادى از غیرعرب که اسلام مىآورند مىباشد، چنانکه بعضى روایات اهلبیت، علیهمالسلام، گویاى این مطلب است و صاحب «کشاف» نیز همین مبنا را پذیرفته است.
بنابراین، پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، که آیه شریف را به «فرس» تفسیر نموده است، در حقیقت منطبق بر مصداق مهمى براى کلمه «آخرین» و یا مهمترین مصداق، از بین مصادیق آن مىباشد، گرچه صرف تطبیق، باعث فضل و برترى بیشتر نمىگردد، اما چون پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، آنان را ستوده به اینکه آنان به ایمان و علم و یا اسلام هر چند دور و مشکل باشند نائل خواهند شد و از طرفى رسول خدا، صلىاللهعلیهوآله، در تفسیر هر دو آیه عمدا، عین گفته خود را تکرار مىکنند و زدن آن حضرت بر شانه سلمان فارسى، دلیل روشنى بر این مدعى است.
پی نوشت :
1. سوره محمد(47)، آیه 38.
2. الزمخشرى، جارالله محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 331.
3. الطباطبایى، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج18، ص 250.
4. سوره جمعه(62)، آیات 2 -3.
تاریخ : جمعه 86/11/26 | 11:52 صبح | نویسنده : محمدرضا | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.